به دنبال رد پای دوست...

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 7 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 6 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 5 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 4 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 3 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 1 سیر نمایشگاهی زن مسلمان جواب دندان شکن..... دل، انسان و دنیا.... چگونه پاکدامنی زنان خود را حفظ کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمدن یعنی....... آزادی... آدما از لحاظ فهمیدن چند دسته هستن؟؟؟؟؟ زندگی واقعیت نه خیال.... سبک زندگی 2 به نظر شما واقعیه؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! سبک زندگی جمله ای بسیار مهم در امر تبلیغات....


یاد باد آن روزگاران یاد باد...

این بیت شعر از روزی که بحث مذاکره با آمریکا در دولت 11 شروع شد بسیار پر کاربرد شده.

عده ای بودند که دوران انتخابات شعار میدادن که: "ما میخواهیم هم صنعت چرخ هسته ای بچرخد و هم اقتصاد مردم." عده ای زود باور هم باور کردند.

خدایا بعضی ها چقدر حقیرند...

چرخ هسته ای رو زنجیرش کردن و بتن ریزی شد...

چرخ اقتصاد رو هم که شما بهتر میدونید چه بلایی سرش اومد...

جیب مردم هم که ماشاء الله پر از خالی شده...

خدا شاهده اونقدر که قلبم از این قسمت توافق وین که گفته:

"این توافق نامه فقط و فقط مختص ایران بوده و برای هیچ کشور دیگر در هیچ زمان دیگر نباید اعمال شود."

درد گرفت و داغون شده از هیچ چیز اذیت نشدم.

و یا این قسمت که گفته:

"قلب راکتور اراک باید خارج شده و حفره های آن از بتن به گونه ای پر شود که دیگر قابل استفاده نباشد..."

اگر میمردم بهتر بود تا این توافق نامه ننگین رو ببینم...

عده ای تو انتخابات به عده ای دیگه ایراد میگرفتن که: " شما عزت ایران رو زیر سوال بردید و ما میخواهیم غزت رو به پاسپورت ایرانی برگردانیم."

و بماند که به نماینده ایران در سازمان ملل ویزا ندادن و چچشم ما هم گذاشتیم به حساب اینکه یکی از اونا بود که لانه جاسوسی رو تسخیر کرد.

اما

آقایون عزتمدار بی عزت...

چرا وزیر یه مملکت باید از طریق کشور ثالث ویزای کشور پستی مثل عربستان رو بگیره؟؟؟؟!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

و مستقیم از کشور خودمون براش ویزا صادر نشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!

یاد باد آن روزگاران عزت با این دولت...

آقایون این عزت مال خودتون...

آقای روحانی عزتت مال خودت...

ما شهریاری ها و علیمحمدی ها و... رو از دست ندادیم که شما به راحتی همه چیز رو بر باد بدی...

هر چند از قبل همه این ها رو میدیدم امام چه کنیم که مردم می خوان....

محرم نزدیکه.

با این سخن سرور آزادگان کلامو ختم میکنم.

امام حسین (ع) می فرمایند:

جز به 3 نفر حاجت مبر:

1- دیندار.

2- جوانمرد و صاحب مروت.

3- کسی که اصالت خانوادگی داشته باشد.



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: مذاکره, هسته ای, ایران, پاسپورت ایرانی, عزت, ایرانی, ویزا, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 21 / 7 / 1394

خبر ... خبر... همه چی دادیم بی دردسر.....

سلامی به بلندای بندهای داده ها و اقدامات اعتماد ساز ایران که شاید، بلکه ، مگر اعتماد طرف های مقابل جلب شود...

سلامی به سنگینی آب سنگین اراک که در توافق وین  به سبکی باد هوا تبدیل شد...

سلامی به مهربانی قلب آب سنگین اراک که طوری تخریب می شود که به هیچ قابل بازگشت نخواهد بود....

و

حتی طوری با بتن پر می شود که دیگر قابل کاربری نباشد...

سلامی به استواری کوه های فردو که با کمتر از 124 خانواده 124 شهید برای ایران اسلامی داده تا ایران استوار بماند...

و

در وین چنان استواریش حفظ شد که من بعد بچه را باید برای گردش علمی نه نه نه ببخشید برای سرسره موج آبی باید به آنجا برد....

بسته دیگه سلام...

دوستان:

ماااااااا مفتخریم که قراردادی را امضا کردیم کِِِ ِ ِ ِِ ِ ِ ِ ِ ِه هیچ دولتی حتی آلمانها بعد از آن همه فجایع در جنگ جهانی دوم هم امضا نکرد....

دوستان:

مااااااااا مفتخریم که با امضای قطعنامه شورای امنیت پذیرفتیم کِِِِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِه تمام تحریم ها و قطعنامه های قبعلی به حق بوده و ظالمانه نبوده است......

دوستان... سرتون رو درد نمی آورم...

خودتان برای قضاوت توافق نامه وین و قطع نامه را دریافت و مطالعه کنید و در صورت سوال سوالتان را در قالب نظر بنویسید تا جواب بدهیم....

دوستان... دوستتان دارم....



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: توافق وین, توافق هستهای, وین, هسته ای,

ادامه مطلب...
نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 4 / 5 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 7



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: حجاب, نمایشگاه حجاب,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 30 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 6



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: حجاب, نمایشگاه حجاب,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 30 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 5



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: حجاب, نمایشگاه حجاب, تازه حجابها, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 30 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 4



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 30 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 3



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: زن, جایگاه زن, جایگاه حقیقی زن, زن در ایران, حقیقت زن در ایران,,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 23 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 1



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: زن, جایگاه زن, جایگاه حقیقی زن, زن در ایران, حقیقت زن در ایران, مسلمان شدن زن نروژی, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 23 / 4 / 1394

سیر نمایشگاهی زن مسلمان

سلام علیکم

انشاءالله با هم یک سیر نمایشگاهی از  جایگاه زن مسلمان را دنبال خواهیم کرد......



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: زن, جایگاه زن, جایگاه حقیقی زن, زن در ایران, حقیقت زن در ایران, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 22 / 4 / 1394

جواب دندان شکن.....

خبرنگار خارجی از سردار عزیز جعفری

 

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرسید:


اگر هواپیمای اسرائیلی وارد خاک ایران شود و 10 بمب خود را

 

بر روی شهر شما بریزد

 

با چه می خواهید این هواپیما را منهدم کنید؟


سرلشکر جعفری در جواب گفت:


مهم نیست هواپیما چند عدد بمب و کجا می ریزد

 

مهم اینست که موقع برگشت این هواپیما،

 

اسرائیلی وجود نخواهد داشت که در آن فرود بیاید.

 

 

****برای سلامتی سربازان عزیز صلوات****

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: حمله اسرائیل, سردار جعفری, ایران, اسرائیل,

نویسنده : مهدی تاریخ : چهار شنبه 8 / 4 / 1394

دل، انسان و دنیا....

سلام........

دل عجیب ترین عضو بدن انسانه...

دل مرموز ترین جایی که تو عالم وجود داره.....

دل متضاد ترین قسمت بدنه....

.......



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: دل, دنیا, انسان,

ادامه مطلب...
نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 7 / 4 / 1394

چگونه پاکدامنی زنان خود را حفظ کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: پاکدامن, زن, زنان, پیامبر,

نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 4 / 4 / 1394

تمدن یعنی.......

سلام...

شهید مطهری میگه....

اگر برهنگی به معنای متمدن بودن است پس حیوانات از همه متمدن تر هستند...

حالا میگیم:



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: برهنگی, تمدن, سگ بازی, سگ به جای بچه, بچه, امل, تمدن, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 4 / 4 / 1394

آزادی...

سلام...

بدون شرح...



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: آزادی, انقلاب, میدان, عابر خسته, راننده خسته, ایران آزاد, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 4 / 4 / 1394

آدما از لحاظ فهمیدن چند دسته هستن؟؟؟؟؟

سلام

به نظر شما آدما از لحاظ فهمیدن

چند دسته هستن؟؟؟؟؟؟؟

هر کس یه تقسیم بندی داره...

شما چطور؟؟؟

من یه تقسیم بندی دارم که شاید جالب باشه.

به نظر من گاهی آدم تو سن کوچیکی

به درک و فهم میرسه

گاهی تو سن نوجوانی

و گاهی در سن جوانی

و گاهی انسان به بزرگسالی میرسه

تازه بعد از اون میتونه بفهمه

و گاهی به سن پیری میرسه

و

قادر به درک محیط پیرامون و جامعه و زندگی میشه

گوشاتونو بیارین جلو...

گاهی آدما پیر میشن اما به درک نمیرسن...

نکنه پیر بشیم و .....



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: درک, فهم, محیط پیرامون, زندگی, کودکی, جوانی, ن, جوانی, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 7 / 3 / 1394

زندگی واقعیت نه خیال....

سلام


زندگی رویا و خیال نیست که بتونی هر جور خواستی در بیاری...

زندگی واقعیته.... واقعیت...


به واقعیت ها بیشتر فکر کن...


یا رویاهاتو با واقعیت یکی کن یا رویا ها تو به واقعیت تبدیل کن...

در هر صورت باید واقعیت رو قبول کنی...

پس با تکیه بر واقعیت زندگی کن نه رویا و خیال...



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: زندگی, روویا, خیال, واقعیت, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 27 / 2 / 1394

سبک زندگی 2

سلام مهربانان

در ادامه سبک زندگی به قسمت دوم فرمایشات رهبرمان آقا سید علی روحی فداه اشاره میکنیم:

«... نکته دوم در اینجا وجود دارد و آن این است که ما برای ساختن این بخش از تمدن نوین اسلامی (سبک زندگی) به شدت باید از تقلید پرهیز کنیم. تقلید از آن کسانی که سعی دارند روش های زندگی را و سبک و سلوک زندگی را تحمیل کنند به ملت ها. امروز مظهر کامل؛ و تنها مظهر زورگویی و تحمیل، تمدن غربی است.

بنده طرفدار این نیستم که در مورد لباس، در مورد مسکن، در مورد سایر چیزها یکبارکی یک حرکت جمعی و عمومی انجام بگیرد؛ نه این کارها باید به تدریج انجام بگیرد. دستوری هم نیست. اینها فرهنگ سازی نیاز دارد... کار نخبگان است.. کار فرهنگ سازان است. و شما جوان ها باید خودتان را برای این آماده بکنید. این رسالت اصلی است.»

انشاء الله در قسمت های بعد نکات موجود در فرمایشات ایشان مورد بررسی قرار خواهد گرفت...



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: سبک زندگی, تمدن اسلامی, تمدن سازی, تقلید از سبک زندگی, نقش جوانان در تمدن سازی,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 21 / 2 / 1394

به نظر شما واقعیه؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!

بسم الله

سلام عزیزان

به داستان زیر توجه کنید.

رضا از بچه محل های قدیمی مان است که سال 67 در جبهه چشمانش مورد اصابت ترکش قرار گرفتند و نابینا شد.

ده بیست سالیه که ازدواج کرده. خدا همسر و فرزندش رو براش نگه داره.

چون می دونم شاکی میشه، اسم و رسمش رو نمی نویسم. حوصله قاط زدنش رو ندارم.

پنج شیش سال پیش، خانمش دچار درد و مشکل عجیبی شد. وقتی به بیمارستان مراجعه کرد، جواب معاینات و آزمایش پزشکان خیلی بد بود.

یک تومور بدخیم در سر همسر رضا جا خوش کرده بود.

موقعیت اون قدر وخیم بود که ظاهرا از دکترهای ایرانی کاری برنمی اومد. 

به پیشنهاد یکی از دکترها، مدارک رو برای پروفسور سمیعی که خارج از ایران بود، ایمیل کردند. در کنار مدارک پزشکی، آقای دکتر توضیحی هم از وضعیت خانوادگی بیمار و این که شوهر وی جانباز نابیناست، نوشت.

پروفسور سمیعی که ظاهر در طول سال فقط چند روزی به ایران می آید و به لطف خدا و همت والایش، کولاک می کند و بیماران بسیاری را درمان می کند، پذیرفت که همسر رضا را عمل کند.

مدتی بعد، پروفسور سمیعی به تهران آمد و همسر رضا را خدمت ایشان بردند. پس از معاینات اولیه، برای عمل و برداشتن تومور وقت تعیین کرد.

آن طور که می گفتند، احتمال داشت عمل موفق نباشد و همسر آقا رضا ...

روز عمل، رضا که تحمل چنین مسئله ای نداشت، همراه خانمش به بیمارستان نرفت.

کادر پزشکی و اتاق عمل آماده شدند. 

بیمار را که به اتاق عمل آوردند، پروفسور سمیعی مکثی کرد. از کادر پزشکی سراغ همسر بیمار یعنی آقا رضا را گرفت که به ایشان توضیح دادند به دلیل اینکه احتمال خطر برای همسرش هست، تحمل نداشته و نیامده است.

پروفسور سمیعی، در اقدامی عجیب گفت:

"تا همسر ایشان نیاید، من عمل را شروع نمی کنم."

بالاجبار با رضا تماس گرفتند که با آژانس خودش را به بیمارستان رساند.

وقتی رضا وارد بیمارستان شد، پروفسور سمیعی جلو رفت و پس از روبوسی با او گفت:

"من فقط خواستم تو را ببینم تا بهت بگم "کاری که تو و امثال تو برای کشور انجام دادید، از کارهای من خیلی باارزش تر و بزرگتره."

و همسر رضا را بدون اخذ ریالی، عمل کرد که به لطف خدا و معجزه علم و عمل پروفسور سمیعی، خوب شد و همچنان در کنار خانواده خوش می گذراند.

برگرفته از وبلاگ فرهنگیان کوار

من هم به داشتن جانبازها و رزمندگان افتخار میکنم و هم به داشتن پرفسور سمیعی ها. کسانی که در همه حال قدر نعمت می دونند و شکر گزار خدا هستند.



:: موضوعات مرتبط: داستان، ،
:: برچسب‌ها: جانباز نابینا, پرفسور سمیعی, عمل جراحی, تومور, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : چهار شنبه 24 / 1 / 1394

سبک زندگی

بسم الله

سلام به دوستان مهربان.

سبک زندگی یکی از دغدغه های مهم و اساسی رهبر معظم انقلاب اسلامی است.

سبک زندگی از مهم ترین عوامل زیر ساختی تمدن است. برای ساخت تمدن نیاز به یک سبک زندگی متناسب با اندیشه های بنیادین آن تمدن می باشد.

توضیح بیشتر بعد از پایان ذکر بیانات رهبر عزیز آقا سید علی خامنه ای (حفظه الله) در مورد سبک زندگی داده خواهد شد در این قسمت به برخی از این اشارات ایشان پیرامون سبک زندگی می پردازیم.

« نکته اول(در سبک زندگی ایرانی اسلامی) این است که رفتار اجتماعی و یبک زندگی تابع تفسیر ما از زندگی است.

هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که برای زندگی معیین بکنیم؛ برای خودمان ترسیم بکنیم متناسب با خود یک سبک زندگی به ما پیشنهاد می شود. به طور طبیعی یک نکته اصلی وجود دارد و آن ایمان است.

یک هدفی باید ترسیم کنیم؛ هدف زندگی را (و) به او ایمان پیدا کنیم. بدون ایمان پیشرفت در این بخش ها(اهداف زندگی) امکانذیر نیست. مسئله ایمان مهم است. ایمان به یک اصل، به یک لنگرگاه اصلی اعتقاد. یک چنین ایمانی باید وجود داشته باشد. بر اساس این ایمان سبک زندگی انتخاب خواهد شد.»



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: سبک زندگی, تمدن اسلامی, سبک زندگی ایرانی, سبک زندگی اسلامی-ایرانی, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 23 / 1 / 1394

جمله ای بسیار مهم در امر تبلیغات....

امام خمینی (ره):

با تمام بی عرضگی هایی که ما در تبلیغات کردیم باز جوامع جهانی به ما روی آوردند.



:: برچسب‌ها: تبلیغات, جوامع جهانی, امام خمینی, انقلاب اسلامی, ایران, انقلاب ایران, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 23 / 1 / 1394

کسب 5 چیز مهم با رعایت این موارد

بسم الله

خداوند خطاب به داوود نبی (علیه السلام):

ای داوود من 5 چیز را در 5 چیز قرار دادم اما مردم در 5 چیز دیگر به دنبال آن هستند:

1- علم،

علم را در سختی و تلاش قرار دادم اما مردم در سیری و راحتی می جویند.

2- عزت،

عزت را در طاعت و بندگی خودم قرار دادم اما مردم در اطاعت از سلطان به دنبال عزت هستند.

3- بی نیازی و غنی بودن،

غنی را قناعت قرار دادم ولی مردم در کثرت مال می جویند.

4- راحتی،

راحتی را در بهشت قرار دادم ولی مردم در دنیا بدنبال آن هستند.

5- رضایت من،

رضایت من در مبارزه با نفس است ولی مردم بدنبال رضایت نفس هستند و تابع نفس خود هستند.



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: علم, رضایت خدا, راحتی, عزت, بی نیازی, داوود,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 18 / 1 / 1394

به کجا چنین شتابان....

سفر به خیر

به کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر ! اما تو دوستی خدا را
چو ازین کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را

(شفیعی کدکنی)

من عاشق این شعرم.....

در جواب «هوس سفر نداری...» میگم:

دل من گرفته زینجا

کرده است هوای آنجا

چه کنم که بسته ام دل

به نگاری همچو یک ماه

ورنه این دیار غمبار

نبود دیار ماندن

به امید این نگارم

زنده ام در این دنیا

من از این کویر وحشی

سخت دلگیرم چو باران

چه کنم که پای قلبم

شده زنجیر نگاران...

(س.ک)



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: شفیعی کدکنی, به کجا چنین شنتبان, به, کجا, چنین, شتابان, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 9 / 1 / 1394

شروع سال 1394

بسم رب الزهرا (س)....

گر نگاهی به ما کند زهرا (س)

دردهای ما دوا کند زهرا (س)

آبروی من همه از زهراست

گفتگوی من همی با زهراست

گفتگوی من الا مادر جان

تسکین دلم به گفتن یا زهراست....



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: مادر, زهرا (س), شروع سال 94, امسال سال مادر,

نویسنده : مهدی تاریخ : دو شنبه 8 / 1 / 1394

قرآن از زبان دیگران....

بسم الله

دکتر هانرى کُربن، اسلام شناس معروف فرانسوى، سخن جالبى درباره قرآن دارد. وى مى ‏گوید:

«اگر قرآن خرافى بود و از جانب خداوند نبود، هرگز جرأت نمى‏ کرد که بشر را به علم و تعقل و تفکر دعوت کند. هیچ اندیشه‏اى به اندازه قرآن محمّد(ص) انسان را به دانش فرا نخوانده است تاآن جا که نزدیک به نه صد و پنجاه بار در قرآن، از علم و عقل و فکر سخن رفته است».

ارنست رنان، فیلسوف معروف فرانسوى مى‏ گوید:

« در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسى ،اجتماعى، ادبى و… وجود دارد که هر کدام را بیش از یک بار نخوانده‏ام؛ اما یک جلد کتاب هست که همیشه مونس من است و هر وقت خسته مى‏ شوم و مى‏ خواهم درهایى از معانى و کمال به رویم باز شود، آن را مطالعه مى ‏کنم. این کتاب، قرآن – کتاب آسمانى مسلمانان – است».

ناپلئون بناپارت، امپراطور فرانسه مى‏ گوید:

« امیدوارم آن زمان دور نباشد که من بتوانم همه دانشمندان جهان را با یکدیگر متحد کنم تا نظامى یکنواخت، فقط براساس اصول قرآن مجید که اصالت و حقیقت دارد و مى ‏تواند مردم را به سعادت برساند، ترسیم کنم. قرآن به تنهایى عهده دار سعادت بشر است.»

 مهاتما گاندى، رهبر فقید هند هم اعتقاد داشت:

«از راه آموختن علم قرآنى، هر کس به اسرار وحى و حکمت‏هاى دین، بدون داشتن هیچ خصوصیت ساختگى دیگرى پى مى ‏برد. در قرآن هیچ اجبارى براى تغییر دین و مذهب انسان‏ها دیده نمى ‏شود. قرآن به راحتى مى ‏گوید: هیچ زور و اکراهى در دین وجود ندارد.»



:: برچسب‌ها: قرآن, ارزش قرآن, کربن, بناپارت, گاندی,

نویسنده : مهدی تاریخ : دو شنبه 8 / 1 / 1394

بوی خوب عشق آید از بهار....

بسم الله

به نام خداوندی که لحظه لحظه زندگی را سرشار از عشق کرد...

در همه حال...

در حال خنده...

بغض....

گریه...

تعجب...

بهت...

سرما...

گرما...

با ما...

بی ما...

خلاصه هر حالی که فکرشو بکنی....

به نام خداوندی که همه فصل هاش زیبا هستن و عاشقانه....

زمستون به برفاش و سوز سرماش واقعا زیبا و دوست داشتنیه...

پاییز با غروبای برگ ریزش حال عجیبی به آدم میده...

تابستون با گرمای سرشار از عشق و شب های پر ستاره تو جنگل های شمال با ... زیر آسمون خدا چشم دوخته به آسمون و ستاره هاش...

(جای خالی رو هر جور دوست داری به صورت مجاز پر کن. مثلا با همسر یا دوست یا پسر یا دخترم و... فقط مجاز عاقلانه باشه)

بهار یه حال دیگه ای داره...

من تمام فصلها رو دوست دارم اما بهار یه چیز دیگس...

بهار سرفصل آشنایی منو و همسرم تو مراسم خواستگاریه....

یادش بخیر...

اردوی جهادی بودم....

پدرم گفت نمیخوای بیایی خونه؟؟

گفتم نه از همین جا مستقیم میرم دانشگاه...

عیدم نرفتم خونه...

ولی خب چه میشه کرد...

تقدیر دیگه...

فکر کنم ششم فروردین بود نمیدونم چی شد برگشتم خونه...

طرفو از قبل میشناختم...خجالتی

نه به رسم امروزیا(یعنی دوست دختر دوست پسری)...

به رسم اون روزیا... یعنی دوست داشتن دورا دوری....چشمک

سرجمع چند بار همدیگه رو دیده بودیم اونم کوتاه در کنار خانواده...خنده

همون شد و افتادیم سر زبونا...خنده

هر دو طرف انکار میکردیم....متعجب

حقیقتا هیچ ارتباطی نداشتیم...

اصلا رابطه فامیلی نزدیک... یا رفت و آمد هم نداشتیم...

فقط از یه طایفه بودیم...

خلاصه اومدم و نمیدونم چی شد که پیشنهاد خواستگاری تو عید رو به پدر دادم (از قبل داده بودم اما نه برای عید اون سال برای بعد از درس یا حداقل تابستون اون سال)

رفتیم و گفتیم و بله رو گرفتیم....خجالتی

کلی سوال آماده کرده بودم که بپرسم اما دانشگاه جا گذاشته بودم..اخم

از همون چیزایی که تو ذهنم بود و برام مهم بود پرسیدم و جلسه پرسش و پاسخ ما 2 ساعت و نیم طول کشید..!!!آرام

اعصاب همه خرد شد و حوصله ها سر اومد...مردد

خلاصه با اجازه بزرگترها بله رو گرفتیم.........لبخندخندهآرام

آخ چه بهاری.... با این بهار یخ مجردی آب شد...

تو اردیبهشت عقد کردیم...البته:

من گفتم عقد باشه برای تابستون...زبان درازی باز خودم گفتم اردیبهشت عقید میکنیم....آرام

یک سال بعد دوباره بهار شد... من از اردوی جهادی برگشتم و فروردین رفتیم سفر مکه... و اردیبهشت ولیمه دادیم و زندگی متاهلی رو زیر یک سقف 6 در 4 شروع کردیم....

بله دیگه شروع زندگی مستقل تو بهار... چقدر خوب ما با بهار شروع کردیم...

گذشت و سال بعد تو بهار بچمون بدنیا اومد....

خلاصه ما با بهار کلی خاطره زیبا داریم...

به بهار لبخند بزنید....لبخند

واس همین هر وقت نزدیک عید میشه من بوی عشق رو شدید تر از همیشه احساس میکنم...

من عاشق بهارم...

فکر نکنید تو این مدت همه چی گل و بلبل بود...

نه...

مشکلات بود...اما...

اون چیزی که مهم بود این بود که ما با هم بودیم....

جر و بحث داشتیم اما آخرش به با هم بودن می رسیدیم....

من عاشق این با هم بودن هستم....

من عاشق بهارم...

به بهار لبخند بزنید....

سر سفره عید موقع سال تحویل کاری کنیم دلامونم با طبیعت موافق باشه و تغییر کنه...

دعامون کنید...

عیدتون پیشا پیش مبارک...چشمک



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: بهار, عشق, من, همسرم, خواستگاری, عقد, زندگی, متاهلی,

نویسنده : مهدی تاریخ : چهار شنبه 25 / 12 / 1393

بمن چه....

بسم الله....

حجاب خوبه یا بدإ؟؟؟؟

خب بمن چه که تو حجاب داشته باشی یا نداشته باشی؟؟؟؟

تو چیکاره منی؟؟؟؟

من خودم زن دارم

زنمو هم دوست دارم....

اونم منو خیلی دوست دارإ...

ما چون همدیگه رو دوست داریم زیباییهامونو برای هم حفظ میکنیم....

من تمام وجودمو به اون دادم....

چشمامو فقط موظف به دیدن زیبایی های اون کردم...

فقط اون برام مهمه...

اون اولین و آخرین نقطه ی اتکای من تو کمبود ها و مشکلات و خوشی ها و شادی ها مه....

در عوضش اونو پذیرفته که زیباییهاش مال منه...

من بهش میگم:

عزیز دلم. دوست دارم تمام زیبایی هات مال من باشه....

بهش میگم:

عشق من. دوست ندارم با لباس پوشیدن نادرست چشمی بهت خیره بشه....

بهش میگم:

وجود من. من هم جسمتو میخوام همروحتو. کل وجودتو میخواهم....

خلاصه واسه هم شدیم و نه برای دیگران.

چی داشتم میگفتم؟؟؟؟؟

آها... یادم اومد....

بمن چه که تو حجاب داری یا نه؟؟؟؟

بمن چه که تو بد حجابی یا خوش حجاب؟؟؟؟

ولش کن...

راستی....

تو زیباییهات برا کیه؟؟؟؟

یعنی....ولش کن....

راحت باش....



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: عشق من, حجاب, بد حجاب, حجاب خوبه یا بد, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 12 / 12 / 1393

مهمانی خدا...

کاش خدا همنشین سفره من باشد...

با او قسمت میکنم، هر چه دارم را من....

گرچه در سفره من، نان خشکی بیش نیست...

من همان را با خدای خویش قسمت میکنم...

در کنار سفره ام چشمه آبی جاریست...

به زلال آیینه، آبی از آن جاریست...

تا خدا می آید...

سفره را پهن کنم...

نانی در سفره ام نیست!!!!

نان خشکم کجاست؟؟؟

سفره را خوب تکان دادم من...

نان خشکهایم نیست...

پس چه شد نان هایم؟؟؟

در کجا بنهادم؟؟؟

روی طاقچه؟؟؟

نه نیست...

توی گنجه؟؟؟

نه نیست...

آه یادم آمد...

نان خشک را دادم، به پسری کوچک...

پس چگونه من ز مهمان، پذیرا باشم...

خجل از روی خدای خویش تنها باشم؟

شاعر(س.ک)

ادامه دارد...

 

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: خدا, مهمانی, شعر مهمانی خدا, شعر,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 10 / 12 / 1393

موعظه های لقمان...

 با پدر و مادرت بهترين رفتار را داشته باش!

پدر  و مادر از مهمترین واژه ها در فرهنگ اسلامی و ایرانی هستند....

در قرآن خداوند بعد از دستور به پرستش خود دستور به نیکی به پدر و مادر می دهد...

«...لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...»  (بقره/83)

خداوند بعد از دستور به پرستش خود نمیگوید نماز بخوانید یا روزه بگیرید بلکه می گوید:

«...وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...»

در اسلام اطاعت از دستور پدر و مادر در همه جا واجب است مگر اینکه پدر و مادر فرزند را به خلاف دستور خداوند فرمان دهند....

«وَإِن جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَن تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا...» (لقمان/15)

«و هر گاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مى دانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن...»

اما حتی در اینصورت نیز خداوند دستور به احترام آنها می دهد....

«...وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...»  (لقمان/15)

« ...ولى با آن دو، در دنیا بطرز شایسته اى رفتار کن... »

****

 

*****

 

به یاد بیاریم وقتی طفلی کوچک بودیم پدر و مادر و خصوصا مادر برای ما زحمات زیادی کشیدند...

 

رنجها تحمل کردند...

 

بی خوابی ها...

 

خستگی ها...

 

از هر فداکاری در حق فرزند دریغ نورزیدند...

 

از جان خود مایه گذاشتند...

 

با عشق و محبت...

 

و اما فرزند...

 

فرزندان شما نمی دانید با عشق فرزند را دوست داشتن یعنی چه...

 

شما نمیدانید با عشق فرزند را در آغوش گرفتن یعنی چه...

 

شما نمی دانید با عشق فرزند را نوازش کردن یعنی چه...

 

شما نمی دانید با عشق فرزند را بوسیدن یعنی چه...

 

تا اینکه خود پدر یا مادر شوید...

 

تمام سختی را و رنج ها را تحمل می کنند به عشق فرزند...

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: موعظه, لقمان, وصیت, پدر و مادر, پدر, مادر, نیکی به پدر و مادر, والدین, احسان به والدین, عشق به فرزند, ,

ادامه مطلب...
نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 5 / 12 / 1393

موعظه های لقمان...

فرزندم هيچکس و هيچ چيز را با خداوند شريک مکن!

 «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ ۖ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»

«(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش ـ در حالى که او را موعظه مى کرد ـ گفت: «پسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.»

این اولین موعظه لقمان حکیم به فرزندش بود...

میتونیم درس بگیریم میتونیم از کنارش بگذریم...

 

گاهی اوقات بدون اینکه فکرشو بکنیم و یا بخواهیم این کار را انجام میدهیم...

خدا شریکی نداره....

خدایا ! اگر گاهی از روی اشتباه و ندانسته این کار رو کردم از من خرده نگیر....

خدایا! اگر جهان آفریدگاری غیر از تو داشت این نظم رو نداشت...

خدایا! دست ما رو بگیر که ما فطرتا به تو معتقدیم اگر چه گاهی در عمل کوتاهی میکنیم و...

 

خدایا! اگر تو ما را نپذیری به کجا باید پناه ببریم...

خدایا! تو وجودت کرم و بخششه.... پس خلاف ذاتت عمل نمیکنی...

خدایا! چه بسیار خوبی هایی که من اهلش نبودم و تو در بین مردم منتشر کردی...

خدایا! تو باعث شدی مردم فکر کنن من آدم خوبی هستم...

خدایا! دوستت دارم...



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: خدا, دوستی با خدا, موعظه لقمان, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : دو شنبه 2 / 12 / 1393

علت تحریم های آمریکا نسبت به ایران......

آمریکا در چالش هسته‌ای استقلال ایران را نشانه رفته است

معاون اسبق وزارت خزانه‌داری آمریکا تاکید کرد که تحریم‌ها، ارتباطی به موضوع هسته‌ای ندارد و حتی اگر این مناقشه حل شود، آمریکا موضوع دیگری را پیش می‌کشد و مشکل اصلی آمریکا، استقلال ایران است.«پل کریگ رابرتس» معاون اسبق وزارت خزانه‌داری آمریکا گفت: باید تاکید کنم که اگر دولت ایران فکر می‌کند تحریم‌های واشنگتن و دیگر اقدام‌های خصمانه علیه ایران، به خاطر برنامه‌های هسته‌ای می‌باشد، این نگرش اشتباه است. باید بگویم واشنگتن مخالف ایران است چون ایران، مملکتی مستقل با دولتی مستقل است. ایران، وابسته و یا عروسک خیمه‌شب‌بازی آمریکا نیست. پل رابرتس افزود: واشنگتن نمی‌تواند بی‌توجه به ایران باشد. البته این را نیز بگویم اگر ایران واقعا سلاح هسته‌ای داشت، آنگاه بسیار بیشتر از هر کشور دیگری علیه آمریکا تهدید بود. جرم ایران این است که کشوری مستقل و دور از نفوذ و کنترل واشنگتن است.معاون اسبق وزارت خزانه‌داری آمریکا در گفت‌وگو با فارس، تصریح کرد: سیاست واشنگتن ضربه زدن به ایران است. باید بگویم واشنگتن به هیچ وجه مایل به حل موضوع هسته‌ای ایران نیست.




:: برچسب‌ها: مذاکرات هسته ای, تحریم ها, ظریف, جان کری, علت تقابل آمریکا با ایران, هدف تحریم ها, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 7 / 11 / 1393

تقدیم با عشق به عشق

بسم الله

به نام خداوندی که عشق محبوبم را در قلبم چنان چشمه ساری خنک جاری گردانید که خنکایش آتش درونم را التیام بخشیده...

به نام خداوندی که محبت معشوقم را مانند شبنم صبحگاهی بر گلبرگ های قلبم نشانده که طراوت بخشش باشد...

ای عشق... ای یگانه هدیه ی خداوند در زندگی من برای تو می نویسم....

اکنون که مانند زیباترین ترانه ها در زندگی من سروده میشوی...

اکنون که مانند گرم ترین آتش ها بر قلب من حرارت میدهی....

اکنون میگویم که دوستت دارم....

چیزی برای نشان دادن مهرت در دنیا وجود ندارد...

حتی کلمات توانایی ابراز عشقم به تو را را ندارند...

چه کنم که دچار جبر کلماتم... دوست می داشتم با چیزی فراتر از تصور تو را وصف کنم ولی نیافتم...

به کلمات پناه آوردم... عذرم را بپذیر...

عذرم را بپذیر اگر محدود به کلمات میکنمت ای عشق....

نمیدانم چگونه پاسخ همه ی فداکاریهایت را بدهم...

چیزی ندارم جز دعا

چیزی ندارم جز خواستن از کسی منت نهاد بر من و  تو و عشقت را به من ارزانی داشت....

پس از او میخواهم:

الها! به عزتت سوگند عشقمان را ابدی گردان تا این هدیه تا ابد برایم بماند...

بارالها! به قدرتت سوگند قبل از او مرا بمیران که طاقت فراقش ندارم...

جان خدایا! ما را در دنیا و آخرت از هم جدا مگردان...

***تقدیم به همسرم مهربانم ***

***همسر مهربانم از عمق جان دوستت دارم***



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: عشق, همسرم, با عشق, محبت, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : چهار شنبه 6 / 11 / 1393

توهین به انسانیت انسان....

بسم الله الذی خلق کل شی ببرکت محمد و آله

به نام خداوندی که همه چیز را به برکت وجود محمد(ص) و آلش آفرید.

محمد(ص) انسانیت انسان است.

هرکس اندکی نسبت به او شناخت داشته باشد به خود سرسوزنی جرأت اهانت به آن سرشت پاک را نمیدهد.

محمد(ص) عصاره بهترین های تمام آفرینش خداست.

اگر جهان محمد(ص) را می شناخت و پیامش را میپذیرفت و مطیعش میشد دیگر نیازی به بهشت و جهنم نبود.

تاریخ نویسان در دوره های جدید سعی کردند در حرکت جریان های تاریخ حرکت جریانی که بر عهده پیامبران بوده را کم رنگ و محو کنند. اما به خوبی دریافتند که امکان این عمل وجود ندارد لذا به تحریف تاریخ پرداختند. در انجیل و تورات دست بردند و کتب افسانه ای در مورد پیامبران الهی چون سلیمان و داوود و موسی و یعقوب و... نوشتند و نسبت های گوناگونی به این بزرگان جریان اصیل انسانیت در طول تاریخ دادند تا شاید این جریان را به انزوا کشیده و به نفع خود مصادره کنند.

با نسبت زنا به پیامبران آن هم زنا با دختران تا نسبت جادوگری به سلیمان و نسبت فرزند خدا بودن به عیسی و... ، همه و همه برای مقابله و مصادره این جریان تاریخی بوده است.

توانستند آیین مسیح که تکمیل کننده آیین موسی و پیامبران قبلش بود و آیین موسی و سایرین را تحریف کنند و به نابودی بکشانند تا جایی که امروزه از مسیحیت واقعی و از یهودیت واقعی جز نامی باقی نیست.

اما نتوانستند در آیین محمد مصطفی (ص) خللی ایجاد کنند به برکت این آیه قرآن که:

«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ  (سوره حجر آیه٩)»

« ما قرآن را نازل کردیم و به طور قطع ما آن را حفظ میکنیم.»

تحریف آیین این منجی بشریت امکان پذیر نبود پس باید آن را به انحراف بکشانند. گروه های تکفیری را شکل دادند. اسلام را در قالب گروه های تکفیری به جهانیان معرفی کردند. با ایجاد حمله ساختگی به دفتر مجله شارلاتان ها سعی کردند افکار عمومی برای پذیرش عمل زشت خود را آماده کنند.

اما کور خواندند.

بیچاره ها اگر کمی ادبیات فارسی میخواندند به این روز دچار نمیشدند.

اگر ادبیات فارسی میخواندند می فهمیدند که:

چراغی را که ایزد برفروزد**** هرآن کس پف کند ریشش بسوزد.

که درستش ریشه اش است.

به پف کردن چراغی که ایزد برافروخته ریشه خود را سوزاندند.

اگر کمی ادبیات می دانستند و ضرب المثلهای ما را میخواندند میفهمیدند که :  با آل عبا هر که در افتاد برافتاد.

اینها تصور کردند با این کارها جهانیان نسبت به این بزرگ مرد تاریخ بشریت و هستی بد بین و بذنظر میشوند. دیگر نمیدانند با دست خود 3 میلیون تبلیغات در اختیار میلیون ها نفر قرار دادند تا درباره کسی که تا کنون نمیشناختند به مطالعه بپردازند.

چه ترسی از بیداری اروپا و آمریکا بر جانشان افتاده که اینگونه مستاصل شده اند....

الهی شکر که خود با دستان خود به این بیداری دامن زدند....

الها شکرت که اگر ما میخواستیم برای پیامبر خود تبلیغ کنیم نمیتوانستیم اینگونه موثر باشم که این احمق ها با این حماقت توانستند...

به گفته امام سجاد (ع): شکر و سپاس مخصوص خدایی است که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد.

و

به گفته قرآن:

«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (سوره صف آیه٨)»

آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هرچند که کافران خوش نداشته باشند.



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: انسانیت انسان, توهین به پیامبر, شارلاتان و نقشه اهانت, اسلام راستن, انحران اسلام, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 5 / 11 / 1393

وصیت نامه شهید صمصام طور

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید صمصام طور

سپاس بیکران خداوند منان راکه با نعمت انقلاب اسلامی و رهبری پیامبر گونه امام ما را که غرق شده در آرزوهای استعمار ساخته(آرزوهای ساخته شده توسط استعمارگران از طریق کار فرهنگی و فرهنگ غربی  حاکم بر جامعه دوران قبل انقلاب) دنیا خواهی و رفاه طلبی بودیم به دنیای انیانیت و سوز داشتن و عشق و ایثار هدایت کرد.درود و سلام به ارواح شهدای جنگ. از اینکه توفیق حضور در جبهه ها نصیب این حقیر شده خداوند منان را سپاس میگذارم.

عزیزانم شرافت و آزادگی واقعی بدون تحمل رنج بدست نمی آید. باید سینه ظلمت شب را شکافت و به ظالمان هجوم آورد تا فجر و آزادگی و شرافت به دست آید. قدرت های استکباری سالیان دراز زندگی انسانی مردم را جولانگاه تمایلات نفسانی و تقاضاهای ضد انسانی خود قرار دادند... این ها از آنجا که بنیاد نظام فکری و اجتماعی آنها قلدری است جز زبان اسلحه را نمی فهمند پس به هر یک از ما واجب است که با مستکبرین بجنگیم.

باید وصیت نامه های آتشین نوشت و بند های پوتین را محکم بست و تفنگ را برداشت، از میان دریای خون عبور کرد. باید کربلا را ساخت و عاشورا به پا کرد. باید به سراغ مرگ رفت. راه آزادی و دین داری حقیقی، راه پرفراز و نشیبی است و موانع و مشکلات فراوان دارد. برای طی این راه باید عاشق شد.

راه عاشق شدن این است که نخست باید دردمند بود. باید درد علی(ع) را در سینه، غم زهرا(س) را در جان و سوز حسین (ع) را در عمق جان داشت. الهی بگیرد می شود عشق.

پاسدار ارزش های اسلامی باشید. با فساد و فحشا و رفاه طلبی مخالفت کنید که جولانگاه شیطان است و آفت پرور علیه انقلاب. مسجدها را پر کنید و با داشتن جلسات قرآن و دعا روح و جان خود را از زنگها و رنگهای مادی بزدایید.

قانع باشید تا آماده هرگونه فداکاری و ایثار باشید. گشاده رو و خوش برخورد باشید اما بر سر معیارهای اسلامی هرگز نرمش نشان ندهید که تمام خونها برای اسلام ریخته شده. در موقع هجوم مشکلات به خدا پناه ببرید و هرگز از رحمت خدا نا امید نشوید. در موقع هرکاری خدا را حاضر ببینید. جز برای خدا برای احدی تعظیم نکنید.

با خودشناسی می توان تمامی شیطانهای درون را ازبین برد و بر هوای نفس فایق آمد. فرزندانم، قدر انسان در دنیا به (میزان) همت اوست و همت انسان به آرزویش است که هرچه آرزو کمتر باشد تعلق انسان کمتر است. البته این به معنای بی تفاوتی به مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه آن است که دنیا هدف نباشد.

مطاله در تاریخ و قرآن،

توکل به خدا،

برنامه ریزی در کارها،

داشتن شرافت،

داشتن آزادگی،

رعایت ارزش های اسلامی و اخلاق اسلامی در کار و شغل حتی در تجارت،

در نظر گرفتن رضایت خدا و نه رضایت مردم،

توجه به امدادهای غیبی،

خوش خلقی و گشاده رویی،

توجه به مرگ،

زیاد گوش کردن و کم حرف زدن.

سعی کنید همیشه دردمند باشید که بی دردی نشانه سقوط انسانیت انسان است.

والسلام – صمصام طور

خدایا استاد دانشگاه جبهه چه کسی بود که اینچنین عشق آموخت؟

من هم میخواهم شاگرد این دانشگاه شوم. خدایا چه کنم؟



:: موضوعات مرتبط: وصیت نامه اسطوره ها، ،
:: برچسب‌ها: وصیت نامه, شهید صمصام طور, شهید طور, استکبار, عشق, درد, قناعت, درس زندگی,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 5 / 11 / 1393

به عموم جوانان اروپا و آمریکای شمالی

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای

1/11/1393



:: برچسب‌ها: نامه امام خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی,

نویسنده : مهدی تاریخ : دو شنبه 4 / 11 / 1393

منادی آزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
منادی آزادی
تا به حال از خودتان سوال کردید که تکلیفتان با خودتان چیست؟؟؟
تا به حال از خودتان پرسیدید که فرق شما با سایر انسان هایی که در گذشته زندگی میکردند چیست؟؟؟؟
به نظر شما دوره های تاریخی که به اسم برده داری، ارباب رعیتی یا فئودالی و... تا به امروز بوده چه تفاوتی با هم داشته اند؟؟؟
این دوره ها با هم تفاوت ذاتی دارند یا شکلی؟؟؟؟؟
اصلا ما امروز برده ایم یا آزاد؟؟؟؟
 
به نظر نویسنده ازابتدای تاریخ تا همین الان که شما در حال خواندن این متن هستید هیچ تغییری در ساختار حاکم بر جهان بوجود نیامده و اصلا کل هستی متکی بر یک اصل در جامعه و در هستی به نام وجود اختلاف طبقاتی استوار است. این اصل یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر می باشد.
 
در یونان باستان طقه بندی بر اساس این اصل استوار بوده و مردم به آزاد و برده و مهاجر یا طبقه متوسط یا حاشیه نشین ها تقسیم میشدند که اکثر جمعیت جامعه برده بودند. اقلیت آنها به اصطلاح آزاد بودند. جمعیت بسیار کم که به استناد خودشان پایه گذار دموکداسی بودند.... موضوع جالب در این رابطه این بود که یک برده برای همیشه برده بود و امکان انتقال طبقاتی از پایین به بالا با فرض شرایط عادی در جامعه وجود نداشت مگر در صورت جنگ که اگر مغلوب می شدند گروه پیروز گروه آزاد را برده میکرد. این یک مثال از گذشته بود که یک تصویر کلی از جامعه آن زمان ارائه می دهد.
 
در تمام ادوار تاریخ به استثنای یک دوره بسیار کوتاه این اصل و تفکر بر تمام جوامع حاکم بود که کل جامعه به طبقات مختلف تقسیم می شدند و تمام مردم بر اساس دارایی و از لحاظ مادی در این طبقات قرار میگرفتند.یعنی در تمام طول تاریخ تا به امروز مردم یا برده بودند یا آزاد یا ارباب بودند یا رعیت. البته همان گونه که گفته شد وجود ساختار طبقاتی یک اصل اساسی در خلقت است و در صورت نبود این اصل خلقت دچار مشکل می شود.
 
در تمام ادوار تاریخ انسان هایی آمدند به عنوان پیامبران و یا مصلحان که با این موضوع در روش مبارزه کردند. به این معنا که پیامبران قائل به وجود ساختار طبقاتی بودند اما روش تقسیم بندی را در هر دوره مورد نقد قرار داده و روشی را معرفی میکردند که یکسان بود. به این صورت که تمام پیامبران برای مبارزه با تقسیم بندی طبقات بر مبنای مادیات آمده بودند در عین حال که معتقد به وجود طبقات به عنوان یک اصل ضروری و انکار ناپذیر بودند.
 
تقسیم بندی بر این مبنا سبب بر هم خوردن نظم طبقاتی ایی می شد که گروه ها برای ایجاد آن تلاش کرده بودند تا در پرتو آن به منافعی برسند. عده کسانی که در تقسیم بندی بر اساس مادیات به منافع می رسیدند بسیار کمتر از کسانی بود که منافعی نداشتند یا لااقل منافع بسیار کمی داشتند که بود ونبود این ساختار برایشان می توانست فرقی نداشته باشد. اما آن عده که منافع داشتند به راحتی می توانستند با به دست گرفتن افکار عمومی از طریق امکانات مادی صحنه را مدیریت کنند.
 
شاید پرسیده شود که چرا مردمی ک در این تقسیم بندی منافعی نداشتند تن به چنین تقسیم بندی می دادند؟ در پاسخ باید گفت همانگونه که گفته شد این یک اصل اساسی در هستی و خلقت است به ایت معنا که یک قانون تکوینی و خدشه ناپذیر بوده و ریشه در فطرت انسان دارد لذا امکان مقاومت در برابر این موضوع وجود ندارد از آنجایی کهه پیش زمیه آن در فطرت و اندیشه انسان و در ذات انسان ریشه دارد. و انسان کاملا موافق قئانین تکوینی بوده و در صورتی که این قوانین در قالب تشریعات به انسان عرضه شود مطمئنا خواهد پذیرفت. در این موضوع نیز انسان در روش دچار اشتباه شده بود که براحتی مورد استفاده سودجویان قرار گرفت. گاهی در قالب حس ناسیونالیسم(تعصب گرایی)  و گاهی در قالب کاریزماتیک (شخصیت گرایی) و گاهی نیز در قالب سنت گرایی و... سایر روش هایی که به وسیله آن میتوان این موضوع یعنی طبقه بندی بر اساس طبقات مادی را نهادینه کرد.
 
این تقسیم بندی بر اساس تفکرات صرفا مادی در واقع انحراف اصل در ارزش گذاری و نه در ماهیت بوده است لذا همانگونه که گفته شد مورد توجه نیز قرار می گرفته و هرگاه کسی از درون جامعه به مخالفت با آن در روش - یعنی ارزش معیار قرار گرفته برای تقسیم بندی – بر می خواست ابتدا مورد هجوم اکثر جامعه قرار میگرفت. کما اینکه در مورد تمام پیامبران این موضوع براحتی قابل درک است که چگونه با آنها مقابله شد است. حتی امروزه نیز در برابر افکار پیامبران با انحراف تاریخ و دست بردن در تاریخ سدی کشیده می شود تا آن افکار شیوع پیدا نکند. امروزه نیز این موضوع وجود دارد  و جامعه بر اساس همان معیار مورد تقسیم بندی قرار گرفته است و این به عنوان یک موضوع مورد پذیرش در تمام جوامع جهان می باشد.
 
با ظهور پیامبری در منطقه ای که در آن سیستم تقسیم بندی و طبقه بندی بر اساس بدترین معیار آن یعنی تعصب گرایی قومی وجود داشت تا آنجا که تعصب جنسیتی در آن به بدترین شکل یعنی زنده به گور کردن دختران به عنوان یک رسم پسندیده مورد پذیرش قرار گرفته بود روزنه ای از امید برای اصلاح روش مذکور را ایجاد کرده بود. اما کاری بس دشوار و سخت بود و در نگاهی غیر قابل اجرا.
 
این پیامبر با تمام تلاش خود سعی کرد تا اصولی اساسی و بنیادی را پایه گذاری کند یکی از اصولی که باید اصلاح می شد روش طبقه بندی بود. وی معیاری جدی برای طبقه بندی بوجود آورد که به قانونگذار تکوینی مربوط می شد و در واقع نظام صحیح طبقه بندی خلقت به شمار می آمد. معیاری نو برای طبقه بندی به نام "تقوا". این معیار بشدت مورد انتقاد قرار گرفت و خشم تمام کسانی را بر انگیخت که تا آن زمان معیارشان نسب و قبیله برای ارزش گذاری و طبقه بندی بود. مجاهدت های فراوان این شخصیت برجسته تمام تاریخ و تمام هستی سبب به ثمر نشستن تلاش های وی در دوران حیاتش شد و نظامی سیاسی را بر مبنای اصول واقعی بنا نهاد.
 
نظامی که در آن عنوان می شد که:
 
"ان اکرمکم عند الله اتقاکم"
 
آخرین و بالاترین طبقه هستی خالق مطرح شد و معیار رسیدن به طبقات بالاتر نه ثروت و دارایی، نه نسب و شرف، نه تعصبات و هیچ چیزی که اندکی رنگ و بوی مادیات داشته باشد بلکه معیاری در نظر گرفته شد که همگان می توانستند با هر میزان از سطح زندگی مادی به آن دست یابند یعنی "تقوا". تقوا آن یعنی چیزی را که خدای عزیز انجام آن را نهی کرده انجام ندهیم و چیزی را که خدای مهربان امر کرده انجام بدهیم. یک معیار ساده که همگان قادرند بر اساس آن در این طبقات سیر کنند و خود را به طبقات بالاتر ارتقاء دهند.
 
این تقسیم بندی همانگونه که گفته شد مورد مخالفت هایی فراوان قرار گرفت چرا که هیچ فرقی بین سیاه و سفید و سرخ، عربی و عجمی و ... قرای نمی داغد جز به تقوا. و این گفته ای است از پیام آور این ارمغان یعنی محمد مصطفی (ص) که فرمودند:
 
"هیچ تفاوتی میان عرب و عجم وسیاه و سفید و سرخ وجود ندارد مگر به تقوا"
 
این معیار نیز زمانی دیر نپایید و بعد از وفات این پیام آور مورد تعرض و تحریف قرار گرفت با کنار گذاشتن وصی بر حق وی. بعد از 25 سال از رحلت این منادی آزادی حقیقی وصی او به حکومت رسید که وی نیز در راستای اصلاح انحرافات ایجاد شده در این پیام حق در مدت 4 سال و 9 ماه حکومتش 3 جنگ بزرگ داخلی بر او تحمیل شد و در نهایت در همین راه به شهادت رسید. جز این دوران بسیار کوتاه دیگر هیچ دوره ای را نداریم که حکومتی و یا نظامی ایجاد شده باشد که اینچنین بوده باشد و اینگونه حکومت کرده باشد. حکومتی که در آن حاکم برای نزاعی که بین او و یک فرد یهودی پیش می آید به قاضی مراجعه کند و حکم قاضی حکومت خود را بر علیه خودش قبول نماید.
 
امروزه نیز مانند تمام ادوار تاریخ تقسیم بندی بر اساس معیار های مادی بوده و حتی با شدت بسیار بیشتر مسئله بهره کشی از انسان ها پیگیری می شود. امروزه که دنیا در شناخت این معجزه هستی است عده ای به دنبال مخدوش کردن چهره این منادی صلح و آزادی انسان ها هستند و اخیرا نیز نشریه ای به انتشار تصویری موهن از این پیامبر یعی در تنزل ایشان و دعوت ایشان به یک پدیده منطقه ای داشته و سعی کرده از جهنی شدن دعوت وی جلوگیری کند.
 
مطمئنا شاهد خواهیم بود که این عمل این نشریه سبب آشنایی مردم جهان و پیگیری برای شناخت ایشان خواهد شد و هرچند که هدف آنها تخریب اسلام و پیامبر اسلام بوده و این عمل زشت و غیر انسانی را انجام داده اند ولی « و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» را خواهند دید. کسانی که جرأت انتشار مطلبی و حتی عکسی از جنایات صهیونیست ها را ندارند. و وقتی مطلبی را اشتباها بر علیه صهیونیست ها چاپ میکنند بلافاصله از انتشار آن معذرت خواهی میکنند. ولی با افتخار به پیامبر اسلام توهین میکنند به اسم دروغین آزادی.
 


:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: توهین به پیامبر, پیامبر, پیام آور صلح, آزادی, صهیونیسم, فرانسه, ,

ادامه مطلب...
نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 2 / 11 / 1393

داریم چیکار میکنیم؟!!!!؟

داریم چیکار میکنیم؟؟؟؟

داریم کلی وقتمونو میزاریم رو بارگذاری مطالب تو وبسایت که چی بشه؟؟

اصلا کلی نه یه وقتی رو میزاریم برای بارگذاری مطالبی که از این ور و اون گرفتیم یا خودمون از تراوشات ذهنمون( چشمک ) مینویسیم که چی بشه؟

اونم کجا تو جایی که لوکس بلاگ لطف کرده(خنده) و به ما فضای رایگان برای این کار داده؟؟

نه لوکس بلاگ تمام سایتهایی که فضا میدن برای ایجاد وبلاگ.

ما زور میزنیم که آمار بازدیدمون بالا بره که چی بشه؟؟؟؟

که اون سایتی که مثلا لطف کرده و فضا بهمون داده بتونه به راحتی از این راه کسب درآمد کنه!!!!

بله من و شما و تقریبا همه کسانی که امثال ما هستن کارگرای بی مزد اینا هستیم....!!!!!

ما وقت میزاریم

ما هزینه میکنیم

ما همه کار میکنیم

تا

اونا پول در بیارین.............

به این میگن برده داری اینترنتی ......

درسته با استفاده از قسمتهای پنهان شخصیت ماها که خودمون ازش بی اطلاع هستیم براحتی از ما کار میکشن....

میل به دیده شدن

میل به برقراری ارتباط

میل به بیان اندیشه ها

و....

و هزاران بعد شخصیتی که ازشون غافل هستیم و اونا با این کار براحتی ازشون در راستای کسب درآمد استفاده میکنند.....

و ما غافلیم از اینکه عمر و زمان با ارزشترین چیزیه که داریم برای این کار میزاریم......



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: اینترنت, لوکس بلاگ, داریم چیکار میکنیم, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : یک شنبه 26 / 10 / 1393

او رئیس است یا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام

دیروز رفته بودم بانک تا ببینم میتونم یه وام دو میلیون تومنی بگیرم یا نه!!!!!!!!! البته این چیزی که میخوام بنویسم خیلی وقته که دغدغه ی منه اما اتفاق دیروز باعث شد تا به فکر بیافتم که اونو با شما در میون بذارم....

خلاصه رفتم بانک از کارگر بانک که مسئول تسهیلات بود در مورد کارم پیگیری کردم. طوری رفتار کرد که انگار من اونجا نیستم...انگار من بهشون بدهکارم.... آخرش راضی شدن یک میلیون تومن بهم وام بدن.... از پول خودم لطف میکنن و به خودم با هزار منت یک میلیون تومن وام اونم  وام با سود کم چشمک میدن....

یا مثلا هر وقت میرم قسط وام ازدواجمو بدم دور از چشم شما کارگری که پشت باجه نشسته طوری رفتار میکنه که انگار من نوکرشم....

شما چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تا الان از این رفتارها باهاتون شده؟؟؟؟؟؟ چه جور جواب دادید؟؟؟؟؟؟

میدونین مشکل کجاست؟؟؟؟ مشکل اینجاست که شما نمیدونین بعضی از چیزا رو....

اونی که پشت میز نشسته کارگر شماست...مگه دوره ارباب رعیتیه که اونجور برخورد میکنن......

باور کنین که اونا کارگر شما هستن در اینصورت با اونا مثل کارگرتون برخورد خواهید کرد....کارگری که موظفه کار شما رو در چارچوب قانون انجام بده....

آره درست شنیدی اون کارگر شماست... کارگر همه ما به اصطلاح طبقه پایینی ها از نظر مالی... اگه پول ما نبود بانکی قدرت تشکیل شدن پیدا نمی کرد...

بانک داره

پول شما رو میخوره

به شما زور میگه

سود خودشم میکنه....

وگرنه بانک از کجا میاره این ساختمونا رو تو بهترین جاهای شهر و به بهترین شکل میسازه؟؟؟؟؟

یا مثلا یه بانک تو شهر ما جریمه 60 میلیاردی برای ساخت و ساز به شهرداری داده.

از کجا آورده که این جریمه رو به شهرداری بده؟؟؟؟؟؟؟؟ 

اینا همش بخاطر اینه که ما خودمونو باور نکردیم... اگه این وضع موجود رو قبول داریم یعنی پذیرش ارباب و رعیتی با ایت تفاوت که شکلش عوض شد و ما خودمونو گول میزنیم....

 

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: بانک, سودبانکی, وام, رعیت, ارباب رعیتی, طبقه پایین, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 23 / 10 / 1393

ضربه مغزی***********

بسم الله

سلام

تا حالا شده یه ضربه آروم به سرتون بخوره؟ ضربه شدید چی؟ اطرافیاتون؟

گاهی اوقات آجر از طبقه دوم روی سر آدم می افته و چیزیش نمیشه و گاهی یه سنگریزه یه سر کسی میخوره و میمیره!!!!!!!!!!!!!

چی شده؛ تعجب کردی؟!!!!!!!!!!؟

متنی که در زیر می آید به شما کمک میکند تا وقتی کسی در حضور شما به سرش ضربه وارد می شود بفهمید که دچار ضربه مغزی شده یا نه.

وقتی فردی دچار حادثه ای می شود که به سرش ضربه می خورد. مثلا در مهمانی با هم شوخی میکنید که ناگهان لیوان یا هر چیزی دیگر نا خواسته به سر طرف مقابل می خورد. وی شاید ابتدا به ظاهر مشکلی نداشته باشد و رفتارش عادی باشد اما همین فرد ممکن است دچار ضربه مغزی شده باشد. اگر در عرض کمتر از سه(3) ساعت بله درست خواندید کمتر از سه ساعت فرد به بیمارستان نرسد ممکن است به گورستان برسد....

برای اینکه تشخیص دهید فردی که به سرش ضربه وارد شده دچار ضربه مغزی شده یا نه از او بخواهید سه کار را انجام دهد:

1- از او بخواهید بلند بخندد.

2- از او بخواهیم دو دستش را صاف بالا نگه دارد.

3- از او بخواهیم یک جمله ساده (مثلا«امروز هوا آفتابی است») را چند بار بصورت مداوم و پشت سر هم تکرار کند.

اگر(خدایی نکرده) او نتوانست یکی از کارهای بالا را به درستی انجام دهد هر چه سریع تر او را به بیمارستان منتقل کنید و آنها را در جریان قرار دهید.

.

.

.

هنوز که ایستادین.

منتقلش کنید.....................................

 

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: ضربه مغزی, راه های تشخیص ضربه مغزی, مهمونی, مردن, بیمارستان,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 16 / 10 / 1393

زن چیست؟؟؟؟؟؟؟

سلام

به نام آنکه موجودی به نام زن را آفرید تا آدم و آدمیت معنا پیدا کند....

زن اگر زن باشد معنای زندگی است...

زن اگر زن باشد ریحانه بهشتی است...

زن اگر زن باشد مرد بی او  بی معنی است...

زن اگر زن باشد زیباترین معجزه هستی است...

زن اگر زن باشد لطیف ترین احساس وجودی است....

حتی لطیف تر از برگ گلی که شبنم صبحگاهی مهمانش است...

زن اگر زن باشد عاشقانه ترین سرودی است که خداوند سروده است...

چه کنیم که زن میخواهد ...

قهرمان باشد نه زن...

کاش زنان ما جایگاه خود را میفهمیدند

کاش زنان ما ارزش خود را بالاتر از تن میدانستند

کاش زنان ما میدانستند اگر زن باشد مرد خواهد بود و اگر نباشند هستی نخواهد بود چه برسد به مرد...



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: زن, زن چیست, جایگاه زن, زن ومرد,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 9 / 10 / 1393

دلت را خانه ما کن....

افسران - اونهائی که یادشون رفته خدا چقدر بنده هاشو دوست داره بخونن

دلت را خانه ماکن ، مصفا کردنش با من
به ما درددل افشا کن ، مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای دل،کلید استجابت را ،
بیا یک لحظه با ما باش ،پیداکردنش بامن

بیفشان قطره اشکی که من هستم خریدارش
بیاورقطره ای اخلاص ،دریاکردنش بامن

اگر درها برویت بسته شد، دل برمن کن بازآ
دراین خانه دق الباب کن ،بازکردنش بامن

به من گو حاجت خودرا، عجابت می کنم آنی
طلب کن آنچه می خواهی ،محیا کردنش بامن

چوخوردی روزی امروز،مارا شکر نعمت کن
غم فردا مخور ، تاءمین فردا کردنش بامن

بیا قبل از وقوع مرگ، روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را ،جمع و منها کردنش با من

اگر عمری گنه کردی ،مشو نومید از رحمت
تو ، توبه نامه را بنویس ، امضا کردنش با من

برگرفته ار سایت افسران.



:: برچسب‌ها: شعر, خدا, انسان,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 7 / 10 / 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به به دنبال رد پای دوست... مي باشد.