به دنبال رد پای دوست...

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 7 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 6 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 5 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 4 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 3 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 1 سیر نمایشگاهی زن مسلمان جواب دندان شکن..... دل، انسان و دنیا.... چگونه پاکدامنی زنان خود را حفظ کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمدن یعنی....... آزادی... آدما از لحاظ فهمیدن چند دسته هستن؟؟؟؟؟ زندگی واقعیت نه خیال.... سبک زندگی 2 به نظر شما واقعیه؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! سبک زندگی جمله ای بسیار مهم در امر تبلیغات....


دعا کنید خداوند شهادت را نصیب شما کند...

بسم الله الرحمن الرحیم...

سلام

روزی انسان هایی با یک اندیشه قوی برای یک هدف مقدس و قوی در یک شرایط بسیار سخت و طاقت فرسا با همدلی و یکدلی در راهی قدم گذاشتند که راه پر طلاطم و پر از سنگلاخ و پرتگاه بود. عده ای در این بین به میانبرهای راه آشناتر بودهد و سریع میانبرها را پیدا کردند و به مقصود و مقصد خود در یکجا رسیدند. عده ای وظایف سنگینتری داشتند؛ آنها اجازه نداشتند با میانبر به مقصد برسند بلکه وظیفه داشتند در راه طولانی بمانند و دسته سوم و آیندگان را به راه هدایت کنند. دسته سوم با اینکه میانبرها را میدیدند و میدیدند که دیگران از آن برای رسیدن به مقصد استفاده میکنند ولی نمیدانستند که چگونه باید وارد آن میانبرها شوند.

داستان را کوتاه کنیم. ما با بازماندگان کار داریم. بازماندگان به دو دسته کلی تقسیم میشوند عده ای که برای راهنمایی و هدایت آیندگان به راه اصلی و روشن کردن مشعلی که آنها بتوانند هدف و راه رسیدن به هدف را ببینند مانده اند.اینها کسانی هستند که از رفتگان هم بهتر به میانبرها آشنایی داشتند و حتی در آن میانبرها نیز قرار گرفتند ولی برگشت داده شده اند تا به وظیفه عمل کنند. اینها برتر از آنهایی بودند که در میانبرها پذیرفته شدند.

و عده ی دیگر کسانی بودند که برای مورد آزمایش قرار گرفتن مانده اند. اینها کسانی هستند که نتوانستند از میانبرها استفاده کنند پس برگشت داده شده اند تا غربال شوند و ناخالصی هایشان از بین برود.

شهید بزرگوار حمید باکری فرمانده لشکر عاشورا در زمان جنگ در این باره به همه توصیه میکند هرچه سریعتر خود را آماده استفاده از آن میانبرها کند. خود را خالص کنند تا سریع تر به مقصود برسند. و در صورت نیافتن این لیاقت گذر از میانبر آینده را اینگونه به آنها نشان میدهد که امروزه ما به واقع این پیش بینی شهید را محقق میابیم:

«دعا کنید خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر اینصورت زمانی فرا میرسد که جنگ تمام میشود و رزمندگان به سه دسته تقسیم میشوند:

1- دسته ای به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از گذشته خود پشیمان میشوند.

2- دسته ای راه بی تفاوتی را بر میگزینند و در زندگی مادی غرق میشوند و همه چیز را فراموش می کنند.

3- دسته سوم به گذشته خود وفا دار می مانند و احساس مسئولیت می کنند.»



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: راه, راه حق, بازماندگان جنگ, شهید باکری, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : یک شنبه 25 / 7 / 1393

دلتنگی

بسم الله

سلام

گاهی وقتها دلم خیلی میگیرید.آنقدر زیاد که نمیتوانم برایتان توصیفش کنم. تاحالا تجربه کرده اید که دلتان پر باشه و کسی نباشه که بتوانید باها او درد دل کنید.

واقعا سخت است که انسان تو شهر 500 هزار نفری کسی را که بتونه درکش کنه پیدا نکند. همسر آدم نزدیکترین فرد در عالم به انسان ولی چون تدر شرایطی که مد نظر قرار ندارد نمیتواند مرا درک کند. نه تنها او که خیلی ها که در این شرایط قرار دارند هم نمیتوانند مرا درک کنند. به آنها حق میدهم چون آنقدر غرق در چیزهای فرعی شده اند که یادشان رفته واقعیات چیستند و ما چیکاره ایم. یادشان رفته که ما آمده ایم که از طریق واقعیات به حقیقت برسیم.

شما چطور؟ تا حالا شده راه را گم کنید و اشتباه بروید؟ تا حالا شده سردرگم باشید؟ تاحالا شده راهی را که دارید درست میروید اما چون بعقیه داشتن آن راه را اشتباه میرفتند شما هم فکر کنید چون بعقیه دارند به سمت دیگر میروند خب حتما راه همان سمت است و مسیرتان را عوض کنید و با بعقیه همراه بشوید و اشتباه بروید.

گاهی اوقات انسان ها مسیر درست را به خاطر اینکه عده ای زیاد ی به سمت آن مسیر نمی روند رها کرده و به مسیر اشتباه وارد می شوند و با خود فکر می کنند چون اکثر مردم به این سمت می روند پس حتما این مسیر درست است. تصور کنید عده ی زیادی مسافر وارد یک محیط نو و جدید شده اند که هیچ راهنمایی ندارند. مسیر هیچ تابلو ایی ندارد و دوراهی هایی و چند راهیی های زیادی بر سر راه وجود دارد انسان دچار سردرگمی می شود.

حال مسیری را تصور کنید که سازنده آن مسیر علائم رمز گونه ای را در مسیر قرار داده و تعداد بسیار اندکی از مردم قادر ب خواندن این راه هستند راههنماییان اندکی. تکلیف چیست؟ ازکجا ما که تازه وارد این مسیر شده ایم به این راهنمایان اعتماد کنیم؟این راهنمایان چه ویژگی هایی باید داشته باشند تا مطمئن شویم در راهنمایی مسیر اشتباه نمی کنند؟ از کجا بدانیم که این ها از مسیر مطلع هستند؟

در این بین این تصور را هم بکنید که در میان این راه هایی که به مقصد می رسند یک سری موانع و چیزهایی وجود دارد که با شگردها و ترفندهای خاصی می توان از آنها گذشت. برخی از موانع آشکار هستند و برخی پنهان و تنها همان سازنده راه و راهنمایان به آنها آگاهی دارند. گاهی باید آهسته رفت و گاهی باید تند رفت گاهی باید پاورچین رفت و گاهی باید بصورت سینه خیز و... هزاران احتمالی که در بین باید در نظر گرفت.

در کنار آنچه گفته شد تصور کنید که در این میان مسیرهای انحرافی زیادی وجود دارد که ابتدای آن شبیه جاده هایی باصفا بوده و و قتی انسان در آن قرار نگرفته از دور مقصد بصورت سرابی پیدا است ولی وقتی در آن قرار می گیرد و بخشی از مسیر را طی می کند تازه متوجه می شود که وای بر من که این راه اشتباه بوده و در اینجا چند حالت وجود دارد یا راهی که آمده قابل برگشت است که می تواند بر گردد یا راهی که آمده شبیه ورود به هزار تو است که برگشتن از آن ممکن ولی سخت است یا راهی که آمده مانند کذشتن از پلی است که به محض گذشتن از آن پل خراب شده و امکان ساخت پل توسط فرد وجود ندارد و فرد نمی تواند برگشت نمایید.

سازنده این راه از ساختن این راه هدفی داشته و آن اینکه انسانهایی که وارد این مسیر می شوند باید در یک مدت معییت خود را به جاهایی در انتهای مسیر برسانند. اختتیار با خود انسان هاست که به کجا برسند.

گاهی اوقات انسان ها دچار اشتبا می شوند و فراموش می کنند که باید طی مسیر کنند و به محض ورود به یک مسیر اشتباه تصور می کنند که به مقصد رسیده اند و سراب را با آب و مجاز را با حقیقت اشتبا می گیرند. آنقدر به دنبال مجاز می روند که مجاز برای آنها به حقبقت تبدیل شده و از واقعیات باز می مانند و چون از واقعیات باز می مانند هیچ گاه به حقیقت نمی رسند.

وقت انسان ارزشمند ترین چیز در همه ی هستیه پس از وقتمون برای رسیدن به واقعیات و بعد از اون در رسیدن به حقیقت استفاده کنیم.

 



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: دلتنگ, حقیقت, مجاز, راه,

نویسنده : مهدی تاریخ : شنبه 18 / 6 / 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به به دنبال رد پای دوست... مي باشد.