به دنبال رد پای دوست...

سیر نمایشگاهی جایگاه زن 7 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 6 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 5 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 4 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 3 سیر نمایشگاهی جایگاه زن 1 سیر نمایشگاهی زن مسلمان جواب دندان شکن..... دل، انسان و دنیا.... چگونه پاکدامنی زنان خود را حفظ کنیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تمدن یعنی....... آزادی... آدما از لحاظ فهمیدن چند دسته هستن؟؟؟؟؟ زندگی واقعیت نه خیال.... سبک زندگی 2 به نظر شما واقعیه؟!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! سبک زندگی جمله ای بسیار مهم در امر تبلیغات....


توهین به انسانیت انسان....

بسم الله الذی خلق کل شی ببرکت محمد و آله

به نام خداوندی که همه چیز را به برکت وجود محمد(ص) و آلش آفرید.

محمد(ص) انسانیت انسان است.

هرکس اندکی نسبت به او شناخت داشته باشد به خود سرسوزنی جرأت اهانت به آن سرشت پاک را نمیدهد.

محمد(ص) عصاره بهترین های تمام آفرینش خداست.

اگر جهان محمد(ص) را می شناخت و پیامش را میپذیرفت و مطیعش میشد دیگر نیازی به بهشت و جهنم نبود.

تاریخ نویسان در دوره های جدید سعی کردند در حرکت جریان های تاریخ حرکت جریانی که بر عهده پیامبران بوده را کم رنگ و محو کنند. اما به خوبی دریافتند که امکان این عمل وجود ندارد لذا به تحریف تاریخ پرداختند. در انجیل و تورات دست بردند و کتب افسانه ای در مورد پیامبران الهی چون سلیمان و داوود و موسی و یعقوب و... نوشتند و نسبت های گوناگونی به این بزرگان جریان اصیل انسانیت در طول تاریخ دادند تا شاید این جریان را به انزوا کشیده و به نفع خود مصادره کنند.

با نسبت زنا به پیامبران آن هم زنا با دختران تا نسبت جادوگری به سلیمان و نسبت فرزند خدا بودن به عیسی و... ، همه و همه برای مقابله و مصادره این جریان تاریخی بوده است.

توانستند آیین مسیح که تکمیل کننده آیین موسی و پیامبران قبلش بود و آیین موسی و سایرین را تحریف کنند و به نابودی بکشانند تا جایی که امروزه از مسیحیت واقعی و از یهودیت واقعی جز نامی باقی نیست.

اما نتوانستند در آیین محمد مصطفی (ص) خللی ایجاد کنند به برکت این آیه قرآن که:

«إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ  (سوره حجر آیه٩)»

« ما قرآن را نازل کردیم و به طور قطع ما آن را حفظ میکنیم.»

تحریف آیین این منجی بشریت امکان پذیر نبود پس باید آن را به انحراف بکشانند. گروه های تکفیری را شکل دادند. اسلام را در قالب گروه های تکفیری به جهانیان معرفی کردند. با ایجاد حمله ساختگی به دفتر مجله شارلاتان ها سعی کردند افکار عمومی برای پذیرش عمل زشت خود را آماده کنند.

اما کور خواندند.

بیچاره ها اگر کمی ادبیات فارسی میخواندند به این روز دچار نمیشدند.

اگر ادبیات فارسی میخواندند می فهمیدند که:

چراغی را که ایزد برفروزد**** هرآن کس پف کند ریشش بسوزد.

که درستش ریشه اش است.

به پف کردن چراغی که ایزد برافروخته ریشه خود را سوزاندند.

اگر کمی ادبیات می دانستند و ضرب المثلهای ما را میخواندند میفهمیدند که :  با آل عبا هر که در افتاد برافتاد.

اینها تصور کردند با این کارها جهانیان نسبت به این بزرگ مرد تاریخ بشریت و هستی بد بین و بذنظر میشوند. دیگر نمیدانند با دست خود 3 میلیون تبلیغات در اختیار میلیون ها نفر قرار دادند تا درباره کسی که تا کنون نمیشناختند به مطالعه بپردازند.

چه ترسی از بیداری اروپا و آمریکا بر جانشان افتاده که اینگونه مستاصل شده اند....

الهی شکر که خود با دستان خود به این بیداری دامن زدند....

الها شکرت که اگر ما میخواستیم برای پیامبر خود تبلیغ کنیم نمیتوانستیم اینگونه موثر باشم که این احمق ها با این حماقت توانستند...

به گفته امام سجاد (ع): شکر و سپاس مخصوص خدایی است که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد.

و

به گفته قرآن:

«یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ (سوره صف آیه٨)»

آنان میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل میکند هرچند که کافران خوش نداشته باشند.



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: انسانیت انسان, توهین به پیامبر, شارلاتان و نقشه اهانت, اسلام راستن, انحران اسلام, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 5 / 11 / 1393

وصیت نامه شهید صمصام طور

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت نامه شهید صمصام طور

سپاس بیکران خداوند منان راکه با نعمت انقلاب اسلامی و رهبری پیامبر گونه امام ما را که غرق شده در آرزوهای استعمار ساخته(آرزوهای ساخته شده توسط استعمارگران از طریق کار فرهنگی و فرهنگ غربی  حاکم بر جامعه دوران قبل انقلاب) دنیا خواهی و رفاه طلبی بودیم به دنیای انیانیت و سوز داشتن و عشق و ایثار هدایت کرد.درود و سلام به ارواح شهدای جنگ. از اینکه توفیق حضور در جبهه ها نصیب این حقیر شده خداوند منان را سپاس میگذارم.

عزیزانم شرافت و آزادگی واقعی بدون تحمل رنج بدست نمی آید. باید سینه ظلمت شب را شکافت و به ظالمان هجوم آورد تا فجر و آزادگی و شرافت به دست آید. قدرت های استکباری سالیان دراز زندگی انسانی مردم را جولانگاه تمایلات نفسانی و تقاضاهای ضد انسانی خود قرار دادند... این ها از آنجا که بنیاد نظام فکری و اجتماعی آنها قلدری است جز زبان اسلحه را نمی فهمند پس به هر یک از ما واجب است که با مستکبرین بجنگیم.

باید وصیت نامه های آتشین نوشت و بند های پوتین را محکم بست و تفنگ را برداشت، از میان دریای خون عبور کرد. باید کربلا را ساخت و عاشورا به پا کرد. باید به سراغ مرگ رفت. راه آزادی و دین داری حقیقی، راه پرفراز و نشیبی است و موانع و مشکلات فراوان دارد. برای طی این راه باید عاشق شد.

راه عاشق شدن این است که نخست باید دردمند بود. باید درد علی(ع) را در سینه، غم زهرا(س) را در جان و سوز حسین (ع) را در عمق جان داشت. الهی بگیرد می شود عشق.

پاسدار ارزش های اسلامی باشید. با فساد و فحشا و رفاه طلبی مخالفت کنید که جولانگاه شیطان است و آفت پرور علیه انقلاب. مسجدها را پر کنید و با داشتن جلسات قرآن و دعا روح و جان خود را از زنگها و رنگهای مادی بزدایید.

قانع باشید تا آماده هرگونه فداکاری و ایثار باشید. گشاده رو و خوش برخورد باشید اما بر سر معیارهای اسلامی هرگز نرمش نشان ندهید که تمام خونها برای اسلام ریخته شده. در موقع هجوم مشکلات به خدا پناه ببرید و هرگز از رحمت خدا نا امید نشوید. در موقع هرکاری خدا را حاضر ببینید. جز برای خدا برای احدی تعظیم نکنید.

با خودشناسی می توان تمامی شیطانهای درون را ازبین برد و بر هوای نفس فایق آمد. فرزندانم، قدر انسان در دنیا به (میزان) همت اوست و همت انسان به آرزویش است که هرچه آرزو کمتر باشد تعلق انسان کمتر است. البته این به معنای بی تفاوتی به مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه آن است که دنیا هدف نباشد.

مطاله در تاریخ و قرآن،

توکل به خدا،

برنامه ریزی در کارها،

داشتن شرافت،

داشتن آزادگی،

رعایت ارزش های اسلامی و اخلاق اسلامی در کار و شغل حتی در تجارت،

در نظر گرفتن رضایت خدا و نه رضایت مردم،

توجه به امدادهای غیبی،

خوش خلقی و گشاده رویی،

توجه به مرگ،

زیاد گوش کردن و کم حرف زدن.

سعی کنید همیشه دردمند باشید که بی دردی نشانه سقوط انسانیت انسان است.

والسلام – صمصام طور

خدایا استاد دانشگاه جبهه چه کسی بود که اینچنین عشق آموخت؟

من هم میخواهم شاگرد این دانشگاه شوم. خدایا چه کنم؟



:: موضوعات مرتبط: وصیت نامه اسطوره ها، ،
:: برچسب‌ها: وصیت نامه, شهید صمصام طور, شهید طور, استکبار, عشق, درد, قناعت, درس زندگی,

نویسنده : مهدی تاریخ : سه شنبه 5 / 11 / 1393

به عموم جوانان اروپا و آمریکای شمالی

بسم‌ الله الرّحمن الرّحیم

به عموم جوانان در اروپا و امریکای شمالی

حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که درباره‌ی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده می‌انگارم، بلکه به این سبب که آینده‌ی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقت‌جویی را در قلبهای شما زنده‌تر و هوشیارتر می‌یابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کرده‌اند.

سخن من با شما درباره‌ی اسلام است و به‌طور خاص، درباره‌ی تصویر و چهره‌ای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهره‌گیری از آن، متأسّفانه سابقه‌ای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراس‌های» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، می‌بینید که در تاریخنگاری‌های جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانه‌ی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از برده‌داری شرمسار است، از دوره‌ی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگین‌پوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزی‌هایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.

این به‌خودی‌خود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشته‌های دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوه‌ی برخورد با فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، از شکل‌گیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟

شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینه‌ی مشترک تمام آن سودجویی‌های ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامه‌ی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایه‌ی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواسته‌ی اوّل من این است که درباره‌ی انگیزه‌های این سیاه‌نمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.

خواسته‌ی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوری‌ها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بی‌واسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کرده‌اید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و آموزه‌های انسانی و اخلاقی او را مطالعه کرده‌اید؟ آیا تاکنون به جز رسانه‌ها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کرده‌اید؟ آیا هرگز از خود پرسیده‌اید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟

من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس به‌صورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّت‌پذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسوده‌تر به نگارش درآورند.

سیّدعلی خامنه‌ای

1/11/1393



:: برچسب‌ها: نامه امام خامنه ای به جوانان اروپا و آمریکای شمالی,

نویسنده : مهدی تاریخ : دو شنبه 4 / 11 / 1393

منادی آزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
منادی آزادی
تا به حال از خودتان سوال کردید که تکلیفتان با خودتان چیست؟؟؟
تا به حال از خودتان پرسیدید که فرق شما با سایر انسان هایی که در گذشته زندگی میکردند چیست؟؟؟؟
به نظر شما دوره های تاریخی که به اسم برده داری، ارباب رعیتی یا فئودالی و... تا به امروز بوده چه تفاوتی با هم داشته اند؟؟؟
این دوره ها با هم تفاوت ذاتی دارند یا شکلی؟؟؟؟؟
اصلا ما امروز برده ایم یا آزاد؟؟؟؟
 
به نظر نویسنده ازابتدای تاریخ تا همین الان که شما در حال خواندن این متن هستید هیچ تغییری در ساختار حاکم بر جهان بوجود نیامده و اصلا کل هستی متکی بر یک اصل در جامعه و در هستی به نام وجود اختلاف طبقاتی استوار است. این اصل یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر می باشد.
 
در یونان باستان طقه بندی بر اساس این اصل استوار بوده و مردم به آزاد و برده و مهاجر یا طبقه متوسط یا حاشیه نشین ها تقسیم میشدند که اکثر جمعیت جامعه برده بودند. اقلیت آنها به اصطلاح آزاد بودند. جمعیت بسیار کم که به استناد خودشان پایه گذار دموکداسی بودند.... موضوع جالب در این رابطه این بود که یک برده برای همیشه برده بود و امکان انتقال طبقاتی از پایین به بالا با فرض شرایط عادی در جامعه وجود نداشت مگر در صورت جنگ که اگر مغلوب می شدند گروه پیروز گروه آزاد را برده میکرد. این یک مثال از گذشته بود که یک تصویر کلی از جامعه آن زمان ارائه می دهد.
 
در تمام ادوار تاریخ به استثنای یک دوره بسیار کوتاه این اصل و تفکر بر تمام جوامع حاکم بود که کل جامعه به طبقات مختلف تقسیم می شدند و تمام مردم بر اساس دارایی و از لحاظ مادی در این طبقات قرار میگرفتند.یعنی در تمام طول تاریخ تا به امروز مردم یا برده بودند یا آزاد یا ارباب بودند یا رعیت. البته همان گونه که گفته شد وجود ساختار طبقاتی یک اصل اساسی در خلقت است و در صورت نبود این اصل خلقت دچار مشکل می شود.
 
در تمام ادوار تاریخ انسان هایی آمدند به عنوان پیامبران و یا مصلحان که با این موضوع در روش مبارزه کردند. به این معنا که پیامبران قائل به وجود ساختار طبقاتی بودند اما روش تقسیم بندی را در هر دوره مورد نقد قرار داده و روشی را معرفی میکردند که یکسان بود. به این صورت که تمام پیامبران برای مبارزه با تقسیم بندی طبقات بر مبنای مادیات آمده بودند در عین حال که معتقد به وجود طبقات به عنوان یک اصل ضروری و انکار ناپذیر بودند.
 
تقسیم بندی بر این مبنا سبب بر هم خوردن نظم طبقاتی ایی می شد که گروه ها برای ایجاد آن تلاش کرده بودند تا در پرتو آن به منافعی برسند. عده کسانی که در تقسیم بندی بر اساس مادیات به منافع می رسیدند بسیار کمتر از کسانی بود که منافعی نداشتند یا لااقل منافع بسیار کمی داشتند که بود ونبود این ساختار برایشان می توانست فرقی نداشته باشد. اما آن عده که منافع داشتند به راحتی می توانستند با به دست گرفتن افکار عمومی از طریق امکانات مادی صحنه را مدیریت کنند.
 
شاید پرسیده شود که چرا مردمی ک در این تقسیم بندی منافعی نداشتند تن به چنین تقسیم بندی می دادند؟ در پاسخ باید گفت همانگونه که گفته شد این یک اصل اساسی در هستی و خلقت است به ایت معنا که یک قانون تکوینی و خدشه ناپذیر بوده و ریشه در فطرت انسان دارد لذا امکان مقاومت در برابر این موضوع وجود ندارد از آنجایی کهه پیش زمیه آن در فطرت و اندیشه انسان و در ذات انسان ریشه دارد. و انسان کاملا موافق قئانین تکوینی بوده و در صورتی که این قوانین در قالب تشریعات به انسان عرضه شود مطمئنا خواهد پذیرفت. در این موضوع نیز انسان در روش دچار اشتباه شده بود که براحتی مورد استفاده سودجویان قرار گرفت. گاهی در قالب حس ناسیونالیسم(تعصب گرایی)  و گاهی در قالب کاریزماتیک (شخصیت گرایی) و گاهی نیز در قالب سنت گرایی و... سایر روش هایی که به وسیله آن میتوان این موضوع یعنی طبقه بندی بر اساس طبقات مادی را نهادینه کرد.
 
این تقسیم بندی بر اساس تفکرات صرفا مادی در واقع انحراف اصل در ارزش گذاری و نه در ماهیت بوده است لذا همانگونه که گفته شد مورد توجه نیز قرار می گرفته و هرگاه کسی از درون جامعه به مخالفت با آن در روش - یعنی ارزش معیار قرار گرفته برای تقسیم بندی – بر می خواست ابتدا مورد هجوم اکثر جامعه قرار میگرفت. کما اینکه در مورد تمام پیامبران این موضوع براحتی قابل درک است که چگونه با آنها مقابله شد است. حتی امروزه نیز در برابر افکار پیامبران با انحراف تاریخ و دست بردن در تاریخ سدی کشیده می شود تا آن افکار شیوع پیدا نکند. امروزه نیز این موضوع وجود دارد  و جامعه بر اساس همان معیار مورد تقسیم بندی قرار گرفته است و این به عنوان یک موضوع مورد پذیرش در تمام جوامع جهان می باشد.
 
با ظهور پیامبری در منطقه ای که در آن سیستم تقسیم بندی و طبقه بندی بر اساس بدترین معیار آن یعنی تعصب گرایی قومی وجود داشت تا آنجا که تعصب جنسیتی در آن به بدترین شکل یعنی زنده به گور کردن دختران به عنوان یک رسم پسندیده مورد پذیرش قرار گرفته بود روزنه ای از امید برای اصلاح روش مذکور را ایجاد کرده بود. اما کاری بس دشوار و سخت بود و در نگاهی غیر قابل اجرا.
 
این پیامبر با تمام تلاش خود سعی کرد تا اصولی اساسی و بنیادی را پایه گذاری کند یکی از اصولی که باید اصلاح می شد روش طبقه بندی بود. وی معیاری جدی برای طبقه بندی بوجود آورد که به قانونگذار تکوینی مربوط می شد و در واقع نظام صحیح طبقه بندی خلقت به شمار می آمد. معیاری نو برای طبقه بندی به نام "تقوا". این معیار بشدت مورد انتقاد قرار گرفت و خشم تمام کسانی را بر انگیخت که تا آن زمان معیارشان نسب و قبیله برای ارزش گذاری و طبقه بندی بود. مجاهدت های فراوان این شخصیت برجسته تمام تاریخ و تمام هستی سبب به ثمر نشستن تلاش های وی در دوران حیاتش شد و نظامی سیاسی را بر مبنای اصول واقعی بنا نهاد.
 
نظامی که در آن عنوان می شد که:
 
"ان اکرمکم عند الله اتقاکم"
 
آخرین و بالاترین طبقه هستی خالق مطرح شد و معیار رسیدن به طبقات بالاتر نه ثروت و دارایی، نه نسب و شرف، نه تعصبات و هیچ چیزی که اندکی رنگ و بوی مادیات داشته باشد بلکه معیاری در نظر گرفته شد که همگان می توانستند با هر میزان از سطح زندگی مادی به آن دست یابند یعنی "تقوا". تقوا آن یعنی چیزی را که خدای عزیز انجام آن را نهی کرده انجام ندهیم و چیزی را که خدای مهربان امر کرده انجام بدهیم. یک معیار ساده که همگان قادرند بر اساس آن در این طبقات سیر کنند و خود را به طبقات بالاتر ارتقاء دهند.
 
این تقسیم بندی همانگونه که گفته شد مورد مخالفت هایی فراوان قرار گرفت چرا که هیچ فرقی بین سیاه و سفید و سرخ، عربی و عجمی و ... قرای نمی داغد جز به تقوا. و این گفته ای است از پیام آور این ارمغان یعنی محمد مصطفی (ص) که فرمودند:
 
"هیچ تفاوتی میان عرب و عجم وسیاه و سفید و سرخ وجود ندارد مگر به تقوا"
 
این معیار نیز زمانی دیر نپایید و بعد از وفات این پیام آور مورد تعرض و تحریف قرار گرفت با کنار گذاشتن وصی بر حق وی. بعد از 25 سال از رحلت این منادی آزادی حقیقی وصی او به حکومت رسید که وی نیز در راستای اصلاح انحرافات ایجاد شده در این پیام حق در مدت 4 سال و 9 ماه حکومتش 3 جنگ بزرگ داخلی بر او تحمیل شد و در نهایت در همین راه به شهادت رسید. جز این دوران بسیار کوتاه دیگر هیچ دوره ای را نداریم که حکومتی و یا نظامی ایجاد شده باشد که اینچنین بوده باشد و اینگونه حکومت کرده باشد. حکومتی که در آن حاکم برای نزاعی که بین او و یک فرد یهودی پیش می آید به قاضی مراجعه کند و حکم قاضی حکومت خود را بر علیه خودش قبول نماید.
 
امروزه نیز مانند تمام ادوار تاریخ تقسیم بندی بر اساس معیار های مادی بوده و حتی با شدت بسیار بیشتر مسئله بهره کشی از انسان ها پیگیری می شود. امروزه که دنیا در شناخت این معجزه هستی است عده ای به دنبال مخدوش کردن چهره این منادی صلح و آزادی انسان ها هستند و اخیرا نیز نشریه ای به انتشار تصویری موهن از این پیامبر یعی در تنزل ایشان و دعوت ایشان به یک پدیده منطقه ای داشته و سعی کرده از جهنی شدن دعوت وی جلوگیری کند.
 
مطمئنا شاهد خواهیم بود که این عمل این نشریه سبب آشنایی مردم جهان و پیگیری برای شناخت ایشان خواهد شد و هرچند که هدف آنها تخریب اسلام و پیامبر اسلام بوده و این عمل زشت و غیر انسانی را انجام داده اند ولی « و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» را خواهند دید. کسانی که جرأت انتشار مطلبی و حتی عکسی از جنایات صهیونیست ها را ندارند. و وقتی مطلبی را اشتباها بر علیه صهیونیست ها چاپ میکنند بلافاصله از انتشار آن معذرت خواهی میکنند. ولی با افتخار به پیامبر اسلام توهین میکنند به اسم دروغین آزادی.
 


:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: توهین به پیامبر, پیامبر, پیام آور صلح, آزادی, صهیونیسم, فرانسه, ,

ادامه مطلب...
نویسنده : مهدی تاریخ : پنج شنبه 2 / 11 / 1393

داریم چیکار میکنیم؟!!!!؟

داریم چیکار میکنیم؟؟؟؟

داریم کلی وقتمونو میزاریم رو بارگذاری مطالب تو وبسایت که چی بشه؟؟

اصلا کلی نه یه وقتی رو میزاریم برای بارگذاری مطالبی که از این ور و اون گرفتیم یا خودمون از تراوشات ذهنمون( چشمک ) مینویسیم که چی بشه؟

اونم کجا تو جایی که لوکس بلاگ لطف کرده(خنده) و به ما فضای رایگان برای این کار داده؟؟

نه لوکس بلاگ تمام سایتهایی که فضا میدن برای ایجاد وبلاگ.

ما زور میزنیم که آمار بازدیدمون بالا بره که چی بشه؟؟؟؟

که اون سایتی که مثلا لطف کرده و فضا بهمون داده بتونه به راحتی از این راه کسب درآمد کنه!!!!

بله من و شما و تقریبا همه کسانی که امثال ما هستن کارگرای بی مزد اینا هستیم....!!!!!

ما وقت میزاریم

ما هزینه میکنیم

ما همه کار میکنیم

تا

اونا پول در بیارین.............

به این میگن برده داری اینترنتی ......

درسته با استفاده از قسمتهای پنهان شخصیت ماها که خودمون ازش بی اطلاع هستیم براحتی از ما کار میکشن....

میل به دیده شدن

میل به برقراری ارتباط

میل به بیان اندیشه ها

و....

و هزاران بعد شخصیتی که ازشون غافل هستیم و اونا با این کار براحتی ازشون در راستای کسب درآمد استفاده میکنند.....

و ما غافلیم از اینکه عمر و زمان با ارزشترین چیزیه که داریم برای این کار میزاریم......



:: موضوعات مرتبط: خودم، ،
:: برچسب‌ها: اینترنت, لوکس بلاگ, داریم چیکار میکنیم, ,

نویسنده : مهدی تاریخ : یک شنبه 26 / 10 / 1393



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به به دنبال رد پای دوست... مي باشد.